یادداشت
1403/10/5
4.5
2
رنگها را به خاطر اسم کیارستمی بر روی جلد خریدم. کتاب مال چهارسالهها است و بسیار ساده است، چنان ساده که سایتهای خبری و معرفی کتاب نمیدانستند چگونه باید معرفیاش کنند، برداشتهاند نوشتهاند " با روشی جذاب رنگها را به کودکان آموزش میدهد" ! چه جذابی؟ این که یک برگ سبز با مدادرنگی وسط صفحه کشیده باشی و زیرش بنویسی رنگ برگ سبز! روش جذابی است؟ من فکر میکنم کلمهی جذاب زیادی دم دستی است برای توصیف این کتاب، چون والدی که این جمله را میخواند با یک توقع متفاوت میرود برای خرید کتاب برای فرزندش... من که فرزند ندارم، و گفتم کتاب را به خاطر توجهم به کیارستمی خریدم کلید کرده بودم چیزی کیارستمیوار درونش کشف کنم! در این کتاب او شروع میکند دانه به دانه رنگهای سبز، زرد، نارنجی، قرمز، آبی، بنفش، سیاه و سفید را در یک کادر مربعی نشان میدهد و برای هر کدام چند تا مثال میآورد، برای بعضی مثل رنگ آبی انگار چیزی به ذهنش نرسیده فقط دو صفحه آسمان و دریا را نشان ما میدهد و برای بعضی هم مثل رنگ زرد دستش حسابی پر است؛ مثلاً برای همین رنگ زرد یک کاسه شلهزرد کشیده بود که رویش نوشته بود یا امام حسن(ع)! و تنها شلهزرد درون کاسه که زرد بود، رنگ داشت. برایم جلب توجه میکند و یادم میآید رسم است که مردم برای مراسم امام حسن(ع)، شلهزرد میدهند... خودم این موضوع را تازگی فهمیدهام و فکر میکنم چند بار کیارستمی شلهزرد امام حسن(ع) را خورده است؟ شاید همین چیزها که آدم را یاد زیستِ نسل قبل میاندازد در مقایسه با کتابِ یک مولف امروزی، در مخاطب تازگی ایجاد کند و شاهد مثالی که برای هر رنگ میآورد ذهن مخاطب کودک را ، هم از نظر رنگ و هم از نظر موضوعِ تصویر تحریک کند. صفحهی آخر هم از کودک میخواهد قسمتهای بدون رنگ کتاب را رنگآمیزی کند... چه دل بزرگی، بابا کتابت خراب میشود! اما نه، بگذار کودک کتاب را خودش ورق بزند، خودش خطها و نقشها را لمس کند و با رنگ گذاشتن روی شکلها سطح را بفهمد... یاد فیلمهای کیارستمی میافتم، که گاهی در سکانس آخر تازه فکری به سر مخاطب میاندازد که مبادا راحت و بیدردسر فیلم را تمام کرده باشد، بلکه مجبور باشد قدری همراه اثر بماند و خودش چیزی به آن اضافه کند. بفرما این هم یک المان کیارستمیوار که دنبالش بودم. خیالم راحت شد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.