یادداشت رعنا حشمتی رعنا حشمتی 1400/11/7 پاریس من و پدرم پاتریک مودیانو 2.8 8 آخراش، انگار عجیب تموم شد. نفهمیدم چرا یهو رفتن پیش مامانش. یا چرا دوستش اونطوری غیب شد و ... ولی ملیح و زیبا بود و لذت میبردم از تصور کسی که عینکش رو برمیداره تا دنیا تار و نرم شه و بره تو خیالاتش. 2 0 5 (0/1000) نظراتتاکنون نظری ثبت نشده است.