یادداشت امیرعلی ابراهیم زاده
1400/5/31
3.8
21
دستان یک انقلاب، شورش علیه شاهی که همچون بقیه داستانهای کلیشهای مشغول خوشگذرانی است و حرمسراهای شلوغ دارد و قلندرهایی که شاه را فراری میدهند و زمام امور را به دست میگیرند، و مانند همه داستانهایی از این جنس، پس از فتحی بزرگ و حاکم شدن بر شهر، مشکلات سراغ قلندرها میآید و متوجه میشوند که حکومت کردن سختتر از آن چیزیست که پیشتر فکر میکردند... کلیت داستان کلیشهای است و در قالب داستانها و فیلمهای متعدد این روند داستانی گفته شده، گرچه برخلاف فیالمثل قلعه حیوانات که شرارت دستهای موجب تبدیل انقلاب به دیکتاتوری میشود، در نون و القلم قضیه از این قرار نیست. واقعا این مشکلات است که قلندرهای خیرخواه داستان را به چالش میکشند. و گویا داستان هر انقلابی همین است، کلیشهای بودن تقصیر جلال نیست. انقلابها با ایدههای والا و ارزشمند شروع میشوند و در ابتدا مستی پیروزی همه چیز را زیبا جلوه میکند، اما عشق آن آرمانها که فروکش کرد مشکلات بروز میکند، حال این مشکلات یا بخاطر ظلمِ ظالم است و انقلابیونی که آنچنان هم اسطوره نبودهاند و یا بخاطر سختی حکومت است و مشکلات مملکت، در هر صورت رویاها میروند و واقعیت میآید و دشواری پیش بردن انقلاب عیان میشود. داستان جلال از نوع دوم است، و خب باز هم کلیشهای است و تکراری. اما کتاب جلال از یک نظر بسیار بسیار شاهکار مینماید و این طنز بینظیر کتاب است، طنز داستان باعث شده این روایت تکراری اینقد زیبا شود. طنز او واقعا ایرانیست، کنایه به دین و احکام دینی، چندهمسری شاهان، چاپلوسی و شیرینزبانی درباریان و آسانگیری صوفیان به وفور وجود دارد و با این عناصری که در فرهنگ و تاریخ ما منحصر به فرد است، یک داستان تکراری، به شدت جذاب و خواندنی شده است. به شخصه چندین داستان از جلال خواندهام و این یکی از همه خاطرهانگیزتر است. حتما این کتاب را بخوانید، احتمالا بارها با قلم طنز جلال خواهید خندید و لذت میبرید.
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.