یادداشت مجید اسطیری
1402/12/17
در سالی که گذشت من سه رمان #اگزیستانسیالیستی خواندم. بدون هیچ برنامهریزی قبلی! و البته این احتمالا نشان میدهد که این فلسفه چطور در قرن گذشته بر ادبیات ملل مختلف از شرق تا غرب تاثیر گذاشتهبودهاست. سه رمان اینها بودند: زن در ریگ روان دمیان تنهایی پر هیاهو از این بگذریم که ویکیپدیای انگلیسی این سه رمان را در صفحهء رمانهای اگزیستانسیالیستی از قلم انداخته، پایگاه معتبر #گودریدز صورتی از بهترین رمانهای اگزیستانسیالیستی جهان را ارائه کرده که برای شناخت آثار اگزیستانسیالیستی بدک نیست. این که میگویم بدک نیست از آن بابت است که تعداد زیاد رمان ها اعتبار این گزینش را زیر سوال میبرد. به علاوه رمان درخشانی مثل #دمیان را در این صورت در ردیف 213 و مثلا پایینتر از "آوای وحش" جک لندن قرارداده! با این که نشانههای اگزیستانسیالیسم در دمیان بسیار بارز هستند. متعجب شدم که چطور تصمیم گرفتم با نوشتن این یادداشت کوتاه اشارهای بکنم به عناصر اگزیستانسیالیستی در چهار رمان زیر: در ابتدا لازم است یادآور شوم که گاه اگزیستانسالیستی بودن کاملا یک کیفیت خاص ناملموس است که در اثر وجود دارد و اصلا شکل کمی و مرئی ندارد. بنابراین هرگز نمیتوان با ریختن این عناصر در یک داستان، رمان اگزیستانسیالیستی نوشت. نخستین عنصر رمانهای اگزیستانسیالیستی #تنهایی است. شخصیت قهرمان در این گونه رمانها همیشه خود را تنها مییابد. این تنهایی عموما به شکل بریدن از پیوندهای خانوادگی هم بروز مییابد. همانگونه که در #بیگانه آلبر کامو رمان با خبر مرگ مادر و بیتفاوتی راوی آغاز میشود. در رمان "زن در ریگ روان" نوشتهء نویسنده بزرگ ژاپنی #کوبو_آبه شخصیت اصلی به تنهایی در حال سفر برای یافتن حشرات است که درگیر ماجرایی عجیب میشود. او همسرش را بیخبر رها کرده و در پایان داستان میبینیم بعدالتحریر: به بهانه سالگرد درگذشت این نویسنده ژاپنی بریدهای از بخشهای ابتدای کتاب را با صدای بنده بشنوید + تصاویر فیلم سینمایی اقتباس شده از این رمان https://www.aparat.com/v/ioWdb
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.