یادداشت شکوفه سادات مرجانی بجستانی

پس از بیست سال
        .
#پس_از_بیست_سال 
چقدر این محرم به من یاد داد و جمله معروف خودم را به خودم متذکر شد 
برای رخ دادن یک واقعه به قدم های پیشینش بنگر و نباید یادم برود که همه چیز در این عالم بهم متصل است 
کتاب یک رمان تاریخی است و از اواخر خلافت عثمان همراهت می کند و می کشاند تو را به بعد از واقعه کربلا. آنجا رهایت می کند و می گوید پیاده و با کمی تامل جلو برو هر آنچه دیده ای را باز خواهی دید 
من حقیقتا رها شدم بعد از اتمامش ساعت ها قدم زدم و به خدعه ها و نیرنگ ها،فتنه ها و فریب ها که حقی را ناحق می کنند  اندیشیدم، به این فکر کردم که چقدر شخصیت ها در تاریخ تکرار می شوند چقدر اصلا آشنایند گرچه نویسنده اضافه کرده است که عبرت نگرفتن باعث تکراری شدنشان می شود و گاهی نتیجه تکرار  میچکاند اشک هایت را
 انگار این تکراری های عبرت گرفته و نگرفته را بارها دیدیمشان.
چقدر داریم اشعث ها،زید ها و ماریه هایی که به خاطر حسادت برای خود و اطرافیانشان دردسر ساخته اند 
چقدر داریم هشام ها و ذوالکلاع هایی که دیر فهمیدند به بی راهه رفته اند و آثار رفتار اشتباهشان تا سالها باقی ماند 
چقدر سلیم و راحیل و حورا داریم که از دل سخت ترین شرایط 
بهترین ها را برگزیدند 
چقدر ابوذر و عمار داریم که با وجود امتحان های فراوان باز در مسیر حق ثابت قدم ایستادند 
گاهی اشتر و مختار می شویم مسیر را درست می رویم و گاهی هر چند کم وکوتاه اشتباه کرده ایم اما سریعا اصلاح می کنیم 
و گاهی طلحه و زبیر درونمان مدام در خوب و بد تغییر می کند 
گاهی نیز  مسیر غلط طی کرده ایم پر از اشتباه اما سر اولین دور برگردان دور میزنیم به سمت حق 
وگاهی همچون عمر وعاص و معاویه تا انتها در فریب و سیاهی غرق میشویم و همچون سیاه چالی جاذبه داریم 
گاهی هم با سکوت با حمایت با کنارگیری ظلم کرده ایم و این ظلم تا ابد میچسبد بیخ گلویمان
ولی دردناک ترین حالت آن موقعی است که شمر باشی در نور و راستی حرکت کنی ولی تصمیم بگیری به نور پشت کنی و در ظلمت ترین مسیر قدم برداری. در صفین که از سخت ترین جنگ های مولاست، دوشادوش علی رزم کنی و در کربلا سر پسرش را از تن جدا...

برای حق بجنگ حتی به قیمت جان وگرنه روزی به قیمت باطل تباه خواهی شد 

امام سجاد(ع):
خدایا به توپناه می‌برم از اینکه باطل را بر حق ترجیح دهم 

سوره نحل -آیه ۳۶
در زمین سیروگردش کنید تا ببینید که عاقبت تکذیب گران چگونه بود؟

کتاب ۷۵۱ صفحه است.نترسید و بخوانید.خودش بلد است چطور همراهتان کند که خسته نشوید قصه،تاریخ و گاهی روضه است
      
60

40

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.