یادداشت کوثر مبینی

        «به توصیه‌ی دوستان خیر خواه چندین بار خود را غرق در کارهایی که می‌بایست به قول معروف مرا از رخوتم بیرون آورند، اما در نهایت مرا عمیق تر در آن فرو بردند. به تدریج متوجه شدم که هر اقدام من به انزجاری زوال ناپذیر منجر می‌شود. کارم به جایی رسید که در روز جز خوابیدن و خوابیدن و غرق شدن در افسردگی دایمی‌ام عملا هیچ کار دیگری نمی‌کردم.  ناتوانی‌ام در دوست داشتنِ زندگی به ملالی هولناک تر از مرگ، محکومم می‌کرد.»

داستان های؛ صندلی انسانی و اتاق قرمز از بهترین ها بودند.
      
4

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.