یادداشت پیمان قیصری
1403/3/11
3.5
17
خانهی ادریسیها یکی از بهترین رمانهای سیاسی-اجتماعی ایرانه. در شروع کتاب چهار نفر در خانهی مجلل ادریسیها زندگی میکنند، خانم ادریسی، دخترش لقا، نوهی پسریش وهاب و مستخدم خونه یاور. خانهی ادریسیها در شهر خیالی عشقآباد قرار داره. این کشور اخیراً دچار انقلاب شده، یک انقلاب کارگری-کمونیستی. داستان از جایی شروع میشه که آتشکارها به خانهی ادریسیها میان و پس از بازدید اعلام میکنند به زودی افرادی برای استقرار در این خانه به اونجا میان و در واقع این مکان یک خانهی اشتراکی میشه. چندین نفر به خانهی ادریسیها میان و زندگی مشترک افراد طبقهی کارگر و فقیر با افراد مرفه(از دید تازهواردان) شروع میشه. این کتاب به جز نقد جریان سیاسی آشنای موجود در کتاب به مسائل مهم اجتماعی دیگهای میپردازه که چه بسا مهمتر از نقدهای سیاسی باشه. اولین موضوع تغییر و تطبیق افراد مختلف در شرایط مختلف. نکتهی بعد نقد ظلمی که به زنان شده در طول نسلهای مختلف، از خانم ادریسی و دختر عموی زیباش، تا دخترانش رحیل و لقا و حتی عروسش رعنا و زنان تازهوارد به خانه حتی قویترین اونها، قهرمان شوکت. موضوع بعدی موجود در کتاب، موضوع عشقه، هرچند کمرنگتر از بقیهی مسائل. کتاب شخصیتپردازی خیلی خوبی داره و برای ساخته و پرداخته شدن این شخصیتها نیاز به موقعیتهای زیادی داره و این موقعیتها گاهی باعث کسل کننده شدن کتاب میشه، اما من این مورد رو جزو عیوب کتاب نمیدونم چون هر کتابی که بیش از ۵۰۰ صفحه باشه اونم در دستههای سیاسی، اجتماعی، درام و ... که ماهیت هیجانی ندارند، خواه ناخواه گاهی کسل کننده میشه. سبک کتاب من رو یاد نویسندگان روس میندازه. کتاب جذاب به معنای سرگرم کننده بودن نیست اما از نظر «حرف برای گفتن» داشتن بسیار جذاب و خواندنیه.ه
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.