یادداشت فاطمه دادالهی
1404/1/21
خیلی طولانی بود! شاید میشد در نصف این صفحات هم جمع و جورش کرد چون گره داستانی خاصی نداشت… داستان راجع به مستوره یک زن فعال اجتماعی ست که ناخواسته باردار شده است و با این اتفاق جهان پیرامونش دگرگون می شود… کشمکش های درونی مستوره و تعارض هایی که در جامعه ی ما برای مادران شاغل پیش می اید ، و چالش های رابطه ی به سردی گراییده ی مستوره با همسرش، اساس داستان را می سازد… در کل دغدغه های مستوره ملموس بود هرچند که راه حل نهایی یعنی دورکاری از خانه و کنار فرزندان ماندن برای من فقط رشک برانگیز بود و غیر قابل اجرا … فصل های آخر جملات سخنرانی طور زیاد داشت هرچند که من دوست داشتم و کلی جمله هایلایت کردم اما تجربه نشون داده وقتی این جملات زیاد میشوند میزان اثرگذاری و عمق داستان کم تر است… در کل کتاب را دوست داشتم و اگر حجمش کمتر بود به همه توصیه اش میکردم راستی یادم رفت بگویم که دوست داشتنی ترین شخصیت کناب برای من یوما بود و ملموس ترین و واقعی ترین رابطه، رابطه ی مستوره با پدرش…
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.