یادداشت شراره
1401/9/16
اصلا توقع همچین پاسخ روشنی رو نداشتم...فکر کردم شاید مثل کتاب معنای زندگی ویلدورانت باشه اما به نظرم خیلی بهتر و روشن تر از اون بود نویسنده واضح حرف میزنه و سردرگم نیست، میدونه چی میخواد بگه و به قطعیت رسیده...واقعا این کتابو دوست داشتم... انتهای کتاب درباره قصد متضاد توضیحاتی میده که به نظرم خیلی مفیده مثلا درباره بی خوابی سعی کن خودت را بیدار نگه داری تا خوابت ببره...برای من در مواجه با استرس این قصد متضاد جواب میده شما هم امتحانش کنید... بخشهایی از کتاب: کسی که در زندگی خود چرائی برای زیستن داشته باشد هر چگونگی را پشت سر میگذارد (نیچه) ضرب المثل آلمانی: وجدان آرام بهترین بالش است اخلاق درست و نیکو از دارو و قرص خواب آرام بخش تر است انسان حتی نمیداند در آرزوی چیست در نتیجه در آرزوی کاری است که دیگران میکنند و یا رفتاری مینماید که دیگران از او میخواهند در این مرحله او همرنگ و پیرو جماعت میشوند که این خود نیز پذیرش دیکتاتوری و تبعیت محض از آن است معنای زندگی همیشه در تغییر است اما هرگز محو و نابود نمیشود بر طبق روش لوگوتراپی این معنا را به سه طریق میتوان دریافت کرد: ۱. با انجام کاری شایسته ۲. با تجربه و درک ارزش والا ۳. با تحمل درد و رنج رنج چون معنادار شد معنایی چون وفاداری و گذشت دیگر آزار دهنده نیست لذت باید محصول باشد نه هدف و چون هدف واقع شد بی ارزش میشود و رسیدن به آن دشوارتر خواهد بود آنچه انسان نیاز دارد حالت سکون و تعادل و بی تنشی نیست بلکه تلاش و مبارزهای است برای رسیدن به هدفی شایسته که ارزش آن را دارد آنچه روان انسان را سالم نگه میدارد و به آن نیازمند است تنها رهایی از تنش و هیجان ها و به هر قیمتی نیست بلکه پاسخ به ندای آن معنای بلقوهای است که چشم انتظار تحقق یافتن است آنچه انسان نیازمند آن است تعادل حیاتی یعنی ثبات و سکون نیست بلکه چیزی است که من آن را پویایی اندیشهای نام نهادم پویایی و محرکه روحانی میدانی از تنش است که در یک قطب آن معنی و در قطب مخالف فردی است که باید بدان معنی حقیقت بخشد انسان هرگز به سوی رفتار اخلاقی رانده نمیشود بلکه این انسان است که اراده میکند و تصمیم میگیرد که رفتاری شایسته و سزاوار باید داشته باشد او این کار را برای خوشنودی انگیزه اخلاقی خود و رضایت و آسودگی وجدان خویش انجام نمیدهد بلکه آن را به خاطر علت و دلیلی انجام میدهد که بدان پایبند و معتقد است یا به خاطر کسی که دوستش دارد یا خدایی که وی را میپرستد اگر این کار را به منظور آرامش وجدان انجام میداد همانند فریسیان میشد که در این موقع دیگر فردی کاملا اخلاقی نبودند...
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.