یادداشت احمد کولی وندی

        اثر در نگاه نخست برای خواننده قرن بیست و یکمی داستانی سخیف و ساده و با طنزی مبتذل و دست‌مالی شده به نظر می‌رسد، اما درست پس از اینکه کتاب را خواندید و آن را روی تاقچه گذاشتید و لخ لخ کنان کنار سماور رفتید تا چایی برای خود دم کنید اولین چیزی که به ذهن می‌رسد این است که هدایت این داستان را زمانی نوشته که نه خبری از دولت اسلامی بوده و نه خبری از جهانی سازی تفکرات اسلامی. اینجاست که خواننده تازه انگشت حيرت به دندان می‌خایید که ای دل غافل، این را که خواندم چند سطر شوخی دست چندم بود یا پیشگوئی‌های حضرت نوسترآداموس؟ خواندن این کتاب را در گام نخست به تمامی طلاب، روحانیون و متولیان فرهنگ توصيه کرده و زنهار می‌دهم که فضای تبلیغ دام عمیقی دارد به نام "خودگنده‌بینی"؛ باشد که در روز حساب، حسابمان پاک باشد.
      
12

8

(0/1000)

نظرات

ظاهرا قصد تمسخر برخی مطالب را از روی اعمال برخی افراد (و نه خود مطلب) داشته است. به قول همسر آیت الله خمینی (که کتابهای صادق هدایت 
را هم خوانده بود) صادق هدایت صادق بود ولی هدایت شده نبود. صداقتش او را به ذهنیتش که پوچی بود رساند و خودکشی کرد.

0

در تضاد آرای هدایت و اسلام شکی نیست؛ از این گذشته در این نیز شکی نیست که هدایت برای به کرسی نشاندن کلامش به سادگی از دایره انصاف خارج می‌شده، طوری که حتی گاهی نمی‌توان او را نویسنده‌ای رئالیست در نظر گرفت. اما نمی‌توان به این نگاه خرده گرفت، چرا که اتفاقا همین سیاق قلم مولد شاهکاری چون "بوف کور" یا "سه قطره خون" بوده. البته این چاقوی دولبه طنز چرکی چون "علویه خانم و ولنگاری" را هم تولید کرده...

0