یادداشت

گیله بانو
        با توجه به عنوان کتاب، فکر میکردم با یک داستان اقلیمی مواجه خواهم بود. انتظارم در حد گیله مرد نبود ولی فضای کتاب را چیزی مثل سریال پس از باران تصور میکردم. پر از اصطلاحات گیلکی و اتمسفر ‌سبز و پر بارانِ خطه ی شمال و آداب و رسوم آن منطقه. 
ولی عنوان کتاب صرفا با توجه به اسم یکی از شخصیت ها نامگذاری شده و چند تصویر محدود از روستای شمالی در ابتدای کتاب ارائه شده و ماجرای کتاب، در موقعیت شهر اتفاق میافتد.
ابتدای کتاب، پرداخت و شخصیت پردازی ها، خواننده را همراه میکند. بخصوص تناقضات شخصیت آقاجون و نظام مردسالارانه ی حاکم، خوب به تصویر کشیده شده ولی در ادامه، تحول خاصی را در شخصیت ها شاهد نیستیم و بخصوص خطای زاویه ی دید و تعدد راوی ها، و پرداخت کاریکاتوری به شخصیت ها و سیاه و سفید نشان دادنشان، باعث سرگردانی و دلزدگی خواننده میشود.
 همچنین تصویر درستی از وقایع تاریخی کودتای سال ۳۲ و وقایع زمان پیروزی انقلاب که ماجراهای کتاب، در بازه ی زمانی آن تاریخ رخ میدهند، نداریم. 


      

0

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.