یادداشت سجاد حسین زاده
1401/4/19
بسم رب علی و آل علی همیشه خواندن در مورد مولا علی شور و شوق به انسانیت را در من بوجود میآورد. علی که از نظرم جمع اضداد در بالاترین حد خودش بود . علی برای من بتی بود که اگر میخواستم بر اساس احساساتم و بدون دخالت این عقل لعنتی با او مواجه شوم، قطعا روز و شب او را میپرستیدم. گاه احساس میکردم نگاه به روی ماهش، همانا سعادتی است که نصیب هیچ بندهای مگر مخلصین درگاه نمیشود و خودم را نگاه میکردم که هیچ قرابتی با مخلصین ندارم . اما بعد از خواندن الغارات فهمیدم این انتهای آمال انسانیتی، که همیشه آرزویش را داشتم و دارم، چقدر تنهاست، هیچ کس را ندارد، هیچ پناهی ندارد، جز خدا! اطرافیان او (حتی مالک ، حتی میثم و ...) صدها سال از فهم علی دور اند. چه برسد به من ، که پردههای غفلت جلوی چشمم را گرفته . منی که اصلا علی را ندیدهام، سخنانش را نوش نکردهام و در رکابش شمشیر نزدهام. الغارات ترجمه بخش کوچکی از تنهایی علی است. تصور کن اسد الله باشی، اما در روزگاری و با مردمی زیست کنی که مرگ را به زندگی با آنها ترجیح دهی، چاه را به حرف زدن با آنها برتری دهی. با هیچ زبانی نمیشود احساس علی را بعد از جنگ نهروان، بعد از قتل مالک ، بعد از غارتهای متعدد سپاه معاویه و تجاوز به زنان عفیفه و مومنه، بعد از پارهکردن شکم زن باردار شیعه در مقابل شوهرش، بعد از دیدن بیغیرتی مردمان کوفه در مواجهه با این حوادث و بعد از فوت تنها همدم او یعنی فاطمه، را بیان کرد. علی خداوند غیرت و مردانگی چگونه تاب میآورد این حوادث را؟ چگونه بعد از این اتفاقات زنده می ماند؟ چگونه برنگشت و گردن تک تک مسجدیان عنقلابی کوفه را از بدن جدا نکرد؟ بعد از خواندن الغارات به این نتیجه میرسی که شیعه علی بودن به لاف نیست، به مصاف است. مصاف با هوسهای درونی و شیاطین بیرونی. اگر علی قرار است مولای مان باشد ، یعنی باید پیه تنهایی و جدا بودن در عمل را از این مردم هفتاد رنگ دنیا به تن خودمان بمالیم و در عوض در رکاب مولایی باشیم که بوییدن گرد سم اسبانش، میارزد به کرور کرور طلا و جواهرات. و در نهایت علی ابدیت است. یاعلی
(0/1000)
نظرات
1401/8/2
چقدر زیبا درباره این کتاب نوشتید و چه خوب تنهایی علی(ع) را توصیف کردید. بله حق با شماست این کتاب بخش کوچکی از تنهایی علی است. علی ابدیت است🌱
0
1401/8/2
0