حسین رسید بالای سرش پیشانی اش را خیلی آرام روی پیشانی او گذاشت و شروع کرد با او حرف زدن.پشت سر هم به او آفرین و احسنت می گفت یادحرف روح الله قبل رفتنش افتاد که می گفت:( حسین چه کیفی میده خون آدم جلوی حرم حضرت زینب بریزه!)
بریده ای از کتابِ"دلتنگ نباش"
🇮🇷ܩُطَّܣَܝِܘ🇵🇸
1403/5/3
1