یادداشت نگار زرگر

خمپاره های فاسد
        فارغ از این که این کتاب جابه‌جا پر از غلط‌های تایپی و نگارشی ضایعه، و فارغ از استفاده‌ی افراطی از علامت تعجب، و فارغ از حرف‌های مفت سیاسی، و حتی فارغ از نژادپرستی و زن‌ستیزی واضح و شوخی‌های زشت و توهین‌آمیز توی داستان‌ها، کتاب نه قصه‌ای داشت که درست و حسابی بهش پرداخته شده باشه، نه شخصیتی، نه شوخی‌ای. کتاب تهِ تهش مجموعه‌ای بود از خاطره‌هایی که که یه آقای پیرِ جبهه رفته توی یه مهمونی تعریف می‌کنه و خودش قاه قاه وسط‌شون می‌خنده و مردم هم – بیشتر به خاطر خنده‌ی پیرمرده – لبخندکی می‌زنن. و مردم از شنیدن خاطرات آقاهه بدشون نمی‌آد، اما همچنان کاملاً ترجیح می‌دن برن هر کار دیگه‌ای بکنن. در نهایت به عنوان کتاب به رضایت‌بخش نزدیک هم نبود.
البته، نسخه‌ای که من خوندم تعداد صفحات و عکس روی جلدش با اینی که اینجا هست متفاوته، و اون انصافاً تصویرگریِ قشنگ و خلاق و بامزه‌ای داشت از یه آقای امیر مفتون نامی. دستش درد نکنه.
      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.