یادداشت بنت الحیدر
1402/9/20
4.5
17
دکتر کوپر توسط دوستش میفهمد به جادویی مبتلا شده که از ساعت ۱۲.۶ مانند مردگان بیهوش میشود و بعد از گذشت یک سال ممکن است این جادو دائمی شود پس آیلا کوپر برای خلع جادویش که توسط ملت به وجود آمده راهی سفری میشود به پورت لوسی به همراه کاپیتان دنیل پیکت و سه شیفتر درنده و یک مامور مخفی دولت که علیه شیفتر هاست ( نایجل کرو ) در اواسط داستان که آیلا کوپر به پورت لوسی میرسید و به دنبال ملت میگردد میفهمد که ملت مادر نایجل کرو هست و نایجل فقط به خاطر تعقیب آیلا این سفر را همراهی کرد ولی در اواخر داستان نایجل شخصیت واقعی خودش را نشان میدهد و برای کشتن ملت و زنده ماندن و درمان جادوی آیلا بسیار کمک میکند و در آخر داستان برای خلع جادو آیلا باید کسی را ببوسید که هر دو عاشقانه همدیگر را دوست دارند و در پایان دنیل و آیلا در آخرین ثانیه هایی که برای ایلا مانده همیدگیر را میبوسند و آیلا از آن جادو رها میشود. . .
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.