یادداشت محمد مهدی
7 روز پیش
باسمه 🔰 کتاب «شهر مه» بیشتر از اونی که باید، برای وداع با ثافون مناسب هست؛ هم از این جهت که در قالب یک سری داستان کوتاه و نیمه بلند، با برخی شخصیتهای مجموعه «گورستان کتابهای فراموششده» مثل مارتین یا خانواده سمپره مجدداً دیدار حاصل میشه و هم از این جهت که کتاب رو کمی قبل از فوت به ناشر تحویل داده بوده و بعد از اون منتشر شده... خلاصه که خداحافظ آقای ثافون... 🔰 توی یادداشت کتاب «هزارتوی ارواح» هم گفته بودم که انگار تصمیم نویسنده بر این بوده که بستر روایی اصلی مجموعه رو از ماوراءالطبیعه به اجتماعی تغییر بده. توی این کتاب، اون پیرنگ اولیه مجدد نمود بیشتری داشت که برای من جذابیتش رو بیشتر کرد. داستان کوتاه از اون قالبهای ادبی هست که به شخصه مخاطبش نیستم؛ با این حال، کتاب در مجموع برام جالب توجه بود. کشش و جذابیت همه داستانها یکسان نبود؛ اما داستانهای «شاهزاده پارناسوس» و بهخصوص «گل سرخ» واقعاً در اوج بودن. هم کلی اطلاعات جالب در مورد پیشینه ماجراهایی مجموعه ارائه میدادن و هم بهخاطر فضای تاریخی، سبک روایت دون کیشوت رو انتخاب کرده بودن که جذابیت کار رو بالاتر برده بود. آقای صنعوی هم سعی کرده بودن به لحن آقای محمد قائد این دو داستان رو ترجمه کنن که واقعاً عالی شده بود 👌👌👌 🔰 قلم ثافون معمولاً در انتقال احساسات قوی عمل میکنه. قبلاً فکر میکردم شاید بهخاطر بلندنویسی هست که امکان ظهور و بروز بیشتری داره؛ اما با خوندن داستانهای این کتاب متوجه شدم توانایی نویسنده فراتر از قالبهای روایت قرار داره! تنها بخشی از رویکرد ثافون در داستاننویسی که موردپسندم نبوده و نیست، حاشیههای به نسبت پررنگ جنسی اون هست؛ با این حال، در حدی نیست که بهخاطرش تجربه کل این مجموعه رو از دست بدین. ✅ این کتاب، هم میتونه مقدمه آشنایی شما با سبک و هنر ثافون باشه و هم میتونه به عنوان یک خداحافظی خوب با آثار ایشون درنظر گرفته بشه. خلاصه در مجموع، توصیه میکنم که بخونیدش... ❤️
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.