یادداشت سَمی
1404/4/8
زندگی در این خانهی عظیم، قدم زدن میان واحدهای خالی و تنهایی ابدی چیزی نبود که آرزویش را داشته باشیم. اگرچه در کنار یکدیگر خشنود نبودیم و اگرچه تنها هرازگاهی با هم برخورد دوستانه داشتیم و بسیاری از ما در تنهایی بالقوهی خود زندگی میکردیم، اما از این واقعیت که بار این تیره روزی تنها بر شانهی ما نیست احساس تسلی داشتیم. با خوندن این کتاب کیف کردم چون وقتی کتاب رو باز کردم فکر کردم با یه مشت شخصیت روانپریش مواجهم اما بعد متوجه شدم که زندگی خودمم چیزی از روزمرگیهای این افراد کم نداره... داستان آدمهای یک عمارت که طنزی سیاه داره و هرلحظه میدونی چیزی رو تعریف میکنن که ممکنه قلبت رو به درد بیارن... رمانی درخشان و غیر معمولی با شخصیتهایی پیچیده و تنها، که به دنبال نقطهی اشتراکی برای با هم بودن میگردند... و نگم از بسته بندی زیبا و هیجان انگیز نشر کنار وقتی که سفرشم رسید و طرح جلد جذاب و دو تا بوک مارک جذاب که شامل همین طرح جلد کتاب بود و خلاصه همه چی جذذذذذاب
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.