یادداشت آریانا سلطانی
1403/10/11
عصیان نوشته یوزف روت ترجمه علی اسدیان بخشی از کتاب: «ذهن بینوایم از خود اندیشهای نداشت، زیرا دست طبیعت قوهی ادراک چالاکی به من نبخشیده بود و همان عقل و شعور اندکی که داشتم نیز به بیراهه کشیده شد، به لطف والدینم، مدرسهام، آموزگارانم، جناب گروهبان، جناب سروان، و روزنامههایی که برای خواندن به من میدادند. پرندههای کوچک، از دستم عصبانی نشوید! من به قوانین کشورم گردن نهادم، زیرا گمان میکردم خردی والاتر از عقل من آنها را وضع کرده و عدالتی سترگ، به نام پروردگاری که جهان را آفریده، آنها را به اجرا در آورده است.آه که باید بیش از چهار دهه زندگی میکردم تا دریابم که در روشنایی آزادی کور بودهام! آه که هنر دیدن را باید در ظلمت سیاهچال میآموختم!» (صفحه ۱۴۳) عصیان، داستان مردی است به نام آندریاس پوم که در جنگ جهانی اول سربازی وظیفه شناس بوده و یک پایش را از دست داده و جزو معدود مصدومین است که مدال افتخار دریافت کرده است. دولت به پاس خدمات، به او یک جعبه موسیقی و یک جواز کار اهدا میکند تا لنگ لنگان در خیابان راه بیوفتد و موسیقی ملی بنوازد. آندریاس با وجود اعتقادش به حکومت و حقانیت آن، تمامی معترضانی که از وضع حال خود در کشور جنگ زده ناراضی بودند را «کافر» و بیوطن و بیخدا میدانست. تا روزی که خودش در بیعدالتی دنیا غوطهور شد و تمامی ارزشها و دیدگاههایش فروپاشیدند. «اما سرنوشت نیرنگباز اینچنین گریبان آدم را میگیرد: ما به سبب گناه خود و با آگاهی از ارتباط آن با سرنوشت خویش نابود نمیشویم، بلکه آنچه نابودیمان را رقم میزند خشم کور مردی غریبه است که از گذشتهاش هیچ نمیدانیم، در سیه روزیاش مقصر نیستیم و حتی با جهانبینی وی نیز توافق داریم؛ اینک این مرد(و نه هیچکس دیگر) ابزاریست در دست ویرانگر تقدیر.»(صفحه ۷۳) یوزف روت نویسندهای اتریشی تبار بود. او در امپراتوری اتریش-مجارستان دیده به جهان گشود و پس از تحصیلات از روی جبر تاریخی و جغرافیایی در جنگ شرکت کرد و ثمره آن صلح جویی و نوشتن آثاری در دفاع از صلح و تقبیح جنگ شد. یوزف روت را همراه با کافکا، توماس مان و اشتفان تسوایک، چهار پایه مهم ادبیات داستانی مدرن زبان آلمانی میدانند. در این رمان با ماجرایی اندوهناک، جذاب و اعجاب انگیز روبه رو میشویم؛ با شخصیت پردازیهای عالی و بینقص و ژرف، با تحولات دقیق هویت در مصائب بزرگ زندگی، با بیرحمی جهان و چهره زشت و فاحش جنگ. شاید بهترین بخش این کتاب، علاوهبر توصیفات روانشناختی عالی آن، روایت سرخوردگی و فروغلطیدن مردمان اروپا پس از جنگ جهانی در ناامیدی مطلق نسبت به عدالت و حکومتها و آرمانهای دولتها بود. روت به درستی احساسات و شور مردم را پیش از دومین جنگ جهانی واکاوی و بررسی کرده و گویی این «عصیان» عمومی را پیشگویی کرده بود. آثار روت عموما مفهوم دکادنس(Decadence) را در تحولات امپراتوری اتریش-مجارستان در گرماگرم جنگجهانی نخست و فروپاشی آن امپراتوری توصیف میکنند. اثر مهم و شاهکار جهانی این نویسنده «مارش رادتسکی» میباشد که روایتگر چهار نسل از خاندان سلطنتی اتریش تا فروپاشی است. این رمان اولین اثری بود که از این نویسنده خواندم و توصیفات دقیق شخصیت افراد و انگیزهها و نیات درونی و تغییرات ناشی از تروما و مشکلات زندگی برایم حیرتانگیز بود. در پناه خرد دکادنس: اضمحلالی آگاهانه در هنجارها، اخلاقیات، وقار، ایمان مذهبی، شرافت، انضباط و یا شایستگی در حکمرانی و میان نخبگان یا قسمت عظیمی از ساختار اجتماعی مانند یک امپراتوری یا دولت و ملت است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.