یادداشت سارا اکبری

        از روز اولی که از دست مسوول کتابخونه گرفتمش و لبخند رضایتش رو دیدم حس خوبی داشتم تا وقتی که کتاب رو تمام کرده و بستم . عمدا خوندنش رو کش دادم که مدت بیشتری حالم باهاش خوب باشه .
در کل کتابی بود که همش باید به خودت میگفتی آره باور کن اینجا نزدیک به تو این اتفاق های خوب هم میفته . باور کن که هنوز مدیران و مهندسان و کارکنان و کارگران و ... ای هستند که واسه پیشرفت تلاش شبانه روزی میکنن.
امید و حس خوب بزرگترین هدیه این کتاب به من بود .
در آخر دم نویسنده گرم که تونست ماجرای یه کارخونه صنعتی رو اینجوری روان و سلیس و خلاصه بنویسه
      
15

1

(0/1000)

نظرات

ممنونم از لطف شما 

1