یادداشت
1403/1/5
3.5
39
از زمانی که خریدمش به من چشمک میزد! نمیدانم چرا خریدمش! اما آن زمان از پرفروش بودنش اطلاعی نداشتم!شاید یکی دو سال قبل بود که خریدم اما هربار که طرح روی جلدش قلقلکم میداد تا شروع به خواندنش کنم،چیزی در من میگفت نه! قطعاً الان مود خواندنش را ندارم! باید مثل من عاشق ژانر معمایی - جنایی باشی تا کتاب را در میانه خواندن رها نکنی! کتاب جوری نوشته و ترجمه شده که جذابیت دارد اما در خیلی از مواقع از خودت میپرسی واقعاً چرا هنوز دارم این کتاب را میخوانم؟! مثلا در شروع داستان با شخصیتهایی آشنا میشویم که عادی نیستند، یکی الکلی است ، آن یکی به زنش خیانت کرده و دیگری زنی است که وارد زندگی زن شوهرداری شده! بعدتر با دو شخصیت دیگر آشنا میشوی که نمیدانی چرا؟! گرچه بعدا یکی از ایندو تبدیل به مقتول میشود و تازه دلیلش را متوجه میشوید! کتاب در ژانر درام جنایی نوشته شده که فردی در آن به قتل رسیده و گره اصلی داستان پیدا کردن قاتلش است؛ با این حال پلیس کمرنگترین حضور را در داستانی دارد که به دلیل جنایی بودن انتظار حضور پررنگ پلیس را داریم و حتی معمای داستان و پیدا شدن قاتل هم در نهایت توسط پلیس انجام نمیشود که خیلی عجیب است! اواسط کتاب یادداشتی نوشتم مبنی بر اینکه چطور میشود یک پزشک نامش به عنوان مظنون اصلی قتل در رسانهها منتشر شود اما بی آنکه در زندگی عادی یا حرفه کاریاش تاثیری بگذارد،جریان عادی زندگی را در آن ببینیم! بالاخره ۴ نفر از مشتریانش باید در مورد او تجدید نظر کرده باشند یا برعکس به دلیل اتهامی که از او برداشته شده شهرتی به هم بزند! اما چنین چیزی را نمیبینیم! او همانطور به روال گذشته بیمارانش را ملاقات میکند! تقریباً ۷۰درصد کتاب را خوانده بودم که قاتل را در ذهنم یافتم! از آنجا به بعد تنها به دنبال نشانههای قویتر بودم تا بفهمم که حدسم درست بوده! شاید بخاطر علاقه و دیدن فیلمهای زیاد در این ژانر باشد، شاید هم برای همه خوانندگان با رسیدن به همین اندازه از کتاب همه چیز روشن شده بود! بدترین بخش کتاب روایتهای گوناگون از زبان ۳ زن است که هر کدام بعضاً روایت خودشان از اتفاقی واحد را داشتند!البته به خودیِ خود این موضوع میتوانست نقطه جذابیت باشد،اما برای من اینگونه نبود!به خصوص وقتی بخشی از ماجرا توسط خود مقتول روایت میشد! و این روایت آنگونه پیش رفت که مقتول در اواخر کتاب تا آخرین لحظه پیش از به قتل رسیدن،روایت خود را از اتفاقات تعریف میکند! اما برای که؟ و چگونه ؟! یعنی او دفترچه یادداشتی داشته؟ خاطراتش را نوشته؟! یا بالاخره چه؟!اصلا به فرض که او پیش از مرگ خاطراتش را مکتوب کرده!خاطرات لحظه مرگش را چه کسی روایت میکند؟! مگر میشود کسی به قتل برسد و لحظه به قتل رسیدنش را توصیف کند؟!!! در مجموع آنقدر رمان خوبی نبود که به احترامش کلاه از سر برداریم و بگویم «واو! بهترین رمانی بود که خواندهام!» و آنقدرها هم بد نبود یک قلم قرمز رویش بکشم و بگویم «اوه! این بدترین رمانی بود که خواندهام و کسی وقتش را برای خواندنش تلف نکند!»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.