یادداشت Maedeh
1403/12/7
برای این کتاب قراره تماماً احساس شخصیم رو بنویسم. بعد امتحان فیزیکال فارمسی که با اندوه 16 آذر رو پائین میرفتم و دیگه داشتم آخرین ذرههای تحملم رو از دانشگاه و ساختارش مزه مزه میکردم، رفتم کتابفروشی آگاه و چشمم افتاد به این کتاب و مثل آبی بود روی آتیشی که قلبم رو میسوزوند. من فقط به این نیاز داشتم که بفهمم نارضایتیم، بابت تلاش کمم یا غرهای میانهی راه نبوده. با هر چپتر که میخوندم کتاب رو بغل میکردم و اینطوری بودم که THANK YOU! آره خلاصه، این احساس سوپر-سانتیمانتالیه که بهش دارم و همچنین بهنظرم یاسپرس خوب تونسته اون ایدههای «چیزی که دانشگاه باید باشه» رو گردآوری کنه. هرچند خب این دید یه مقدار مثبتگرایانهست(اگر کلمهش این باشه).
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.