یادداشت شقایق شامخی
14 ساعت پیش
شیطان؛ داستانی در نکوهش شهوت شیطان داستان جوانی به نام یوگنی ایرتنیف است، که پس از رفتن به زادگاهش برای نگاهداری از ارثیه پدرش، پیش از ازدواج ارتباطی نامشروع را با یکی از زنان بدنام روستا شروع میکند، با توجیه «نیاز جسمانی» اما پس از ازدواج، این میل ناخودآگاه، روح او را در نبردی سخت بین تاریکی و روشنایی قرار داده، تا جایی که به نوعی جنون میرسد. اما پایانی غیرمنتظره و جذاب. در ابتدای کتاب، آیه ای از باب ۵ انجیل متی نوشته شده مبنی بر اینکه (ليكن من به شما مى گویم، هركس به زنى نظر شهوت اندازد، همان دم در دل خود با او زنا كرده است. پس اگر چشم راستت تورا بلغزاند، قلعش كن و از خود دور انداز زيرا تو را بهتر آن است كه عضوى از اعضايت تباه گردد، از آنكه تمام بدنت در جهنم افكنده شود و اگر دست راستت تورا بلغزاند، قطعش كن و از خود دور انداز، زيرا تو را مفيدتر آن است كه عضوى از اعضاى تو نابود شود، از آنكه كل جسدت در دوزخ افكنده شود.) اما ذهن را چه میشود کرد؟ ذهنِ گناهکار را چه باید کرد؟
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.