یادداشت
1403/6/18
4.5
6
مهران، عماد و عباس سه دوست هم مدرسهای هستند. اصالت مهران از پدر به فارس های خوزستان میرسد و عماد و عباس از عربهای منطقه به شمار میآیند. مهران در درس ریاضی خوب است و همراه عماد به عباس کمک میکنند تا در امتحان شهریور این درس قبول شود. در یکی از دیدارهای این سه دوست عباس به مهران خبر میرساند که از روستایشان صداهای مشکوک ترق و توروق تیراندازی میآید. مهران هم بلافاصله با کمک دوستانش به روستایشان میرود. در آنجا متوجه میشود که خانوادهاش برخلاف باقی مردم روستا، هنوز از روستا خارج نشده اند. تلاشهای مهران برای پیدا کردن خانوادهاش و رویارویی او با عراقیها باقی اتفاقات این کتاب را میسازد. در طی داستان هم از دمیدن نیروهای صدام بین عرب ها و فارسهای ناحیه حرفهایی زده میشود. شجاعت، مقاومت و ایستادگی در برابر دشمن و صدالبته روحیهی یکدلی بین مردم خوزستان به خوبی در شخصیتهای داستان نشسته است.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.