یادداشت mohammad Hasan gohargazi
1403/2/10
هر کتاب دنیای خاص خود را دارد ،حال و هوای خود را دارد،از یک طرفی دیگر کتاب های یک برهه زمانی خاص دنیای شبیه به همین دارند و تقریباً به یک صورت نوشته شده اند و شبیه اند این کتاب,آنقدر سرد که برف ببارد،دنیای متفاوت داشت.برخلاف بقیه کتاب ها که خیلی سریع همه چیز در آنها اتفاق می افتد و آدم دلش میخواهد آنها را سریع بخوان تا تمام شوند و بفهمد آخر داستان چه می شود. ولی این کتاب اینطور نبود،حدالقل برای من.مسیر داستان با آرامی و با تمام جزئیات بیان میشود،اینجا جزئیات داستان را می سازد .هیچ اتفاقی خاصی در این ادبیات اتفاق نمی افتاد به جز بیان جزئیات و توصیف وقایع و مکان ها برای مخاطب. شاید همین ویژگی ادبیات آسیایی(خصوصا ادبیات ژاپن است )،بیان دقیق جزئیات و همراه کردن مخاطب با وقایع همراه با بیان همین جزئیات ،جزئیاتی که یا دنیا ناشناخته ای را به مخاطب نشان می دهد یا دنیا مخاطب را به طور دیگری نشان او میدهد و برای لحظه ای او را از دنیای پر سر صدای خود جدا میسازد . در کل کتابی بود خوب و خوش نویس.ولی ممکن است بنا به دلایلی (جریان غیر منتظره ای اتفاق نمی افتاد و پلات خاصی ندارد)برای بقیه کتاب خوبی نباشد و حوصله سر بر باشد ،ولی برای من کتاب خوبی بود و به من یاد داد برای لذت بردن و در ک کردن کامل از یک کتاب نباید کتاب خواندن را مسابقه در نظر گرفت و آن را سریع خواند ،بلکه باید آرام آرام خواند و از مسیر لذت برد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.