یادداشت فرشته سقوط کرده؛
1404/1/5
این مجموعه یه داستان خارق العاده داشت.. از دربار یخی بگیر تا انتقام..توی لحظه به لحظهی کتاب زندگی کردم انقدری غرقش شده بودم که حتی یادم رفت داره تموم میشه و من بعدش سردرگمم،قبل تموم شدنش به این فکر میکردم که من چطوری قراره آخرین کلمه این مجموعه رو بخونم...ولی خوندمش،خوندمش و تو غم وداع گفتن غرق شدم:) البته..من وسطای کتاب یه ریدینگ اسلامپ بشدت طولانی شدم و به خاطر همین یکم کم کردم چون اوایلش اینجوری نبود که توش غرق شی.. اره خلاصه،این مجموعه هیچوقت تموم نمیشه و تو قلبم جا داره:) باهاش علاوه بر دور شدن از زندگی واقعی..چیزای خوبیم یاد گرفتم(مثلا اینکه چطوری نقشه انتقام بکشم😂) امیدوارم لیباردوگو جلد سومشو بنویسه..زندگی با این باند تموم نشدنیه این مجموعه رو دوست داشتم،همونطور که نینا مهربون بود،همونطور که اینژ خنجراشو دوست داشت،جسپر هفت تیرشو،ماتیاس وطنشو،کز نقشههاشو و ویلن انفجارشو.. "نه عزاداری،نه کفن و دفنی"
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.