یادداشت سعید بیگی
3 روز پیش
نثر کتاب خوب و خوشخوان و جلالی است و ویراستاری هم خوب است. مانایاد «جلال آل احمد» در این کتاب؛ داستان «کمندعلیبک» صاحب چند کندوی زنبورعسل و به موازات آن داستان زندگی زنبورهای «کمندعلیبک» را با زبانی شیرین و خودمانی تعریف میکند... . جلال در بخش زندگی زنبورها؛ از القاب قدیمی چون: «قابچیباشی، قَراوُل، یَساول؛ و نیز اسامی خانمهای قدیمی مثل: شاباجیخانم برای ملکۀ کندو و شاباجیخانم بزرگه برای پیرترین ملکۀ 12 کندوی «کمندعلیبک»، آبجیخانم درازه، گیسسفید، بیبیجان خُله، خانمبالا، عَمقِزی پاکوتاهه، نَنهمنیژه، شازده گُلدوسی، خاله گردندراز، ننجون شَله، آغ گَلین و ...» بسیار بهجا و خوب استفاده کرده است. علت استفاده از این واژگان زنانه؛ زندگی مادرسالارانۀ زنبورها است که در داستان به خوبی توضیح داده شده است و اگر داستان را از طاقچه با صدای یک بانو بشنوید؛ قصه را دلچسبتر و دلپذیرتر خواهید یافت. داستان بسیار جالب و خواندنی است و البته پیامهای ریز و درشت و آشکار و نهانی هم دارد که به احتمال زیاد در آن روزگار، مورد توجه قرار گرفته و بعضی از دوستان در یادداشتهای خود بدانها اشاره کردهاند. عاقبت طمع بیچارگی است! ؛ تفاوت دیدگاه نسل قدیم و نسل جدید ؛ علایق سنبالاها و سلایق جوانترها و ... از نمونۀ نکات مطرح شده در داستان است. در مجموع؛ این اثر جلال هم خواندنی است و هم شنیدنی. شما را به خواندن یا شنیدنش دعوت میکنم.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.