یادداشت پرسفونه‌ی یک هادس خیالی

        چرا خوندمش؟ صرفا چون اسمش باحال بود.

این سوال اصلی ذهن خودم بودن بعد از پایان کتاب که بعد از چند دقیقه تفکر بهش رسیدم و با توجه به امتیازش توی گودریدز سوال دیگه‌ی ذهنم این بود که فاز مخاطبای این کتاب چی بوده که اینقدر بهش امتیاز بالایی دادن؟
قبول دارم موضوع باحالیه و اگه مثل توضیحاتش همچنان با فضای نظامی پیش میرفت واقعا خوشم میومد ولی نه این که یک‌ دفعه همه چیز اینقدر ساده بشه برای چیزایی که کریل و البته ساشا میخواست و کل سنگ افتادن بین خواسته های این دوتا بشر بی عقل همون صفحه‌ی آخر کتاب بود، با این حالی که پایان داستان کاملا باز بود و فعلا فقط یک مقدمه چینی برای دو جلد بعد بود ولی اونقدری منو جذب نکرد‌ که ذهنمو درگیر کنه که همین الان جلد بعدیشو‌ بگیرم توی دستم و بخونم.

بچه بودم فکر میکردم بابام اونقدر قویه که میتونه دست و پای هر کسی رو خورد کنه ولی بعدش که بزرگ شدم فهمیدم اونقدری استخوان ها و آناتومی‌ بدن انسان سفت و سخت هست که هر مردی نتونه این کارو کنه ولی کریل یک طوری توی ذهنش همش با خودش دعوا داره که نره دست و پای ملت رو نشکنه که واقعا فکر میکنم ذهنش هنوز مثل بچه هاست و از یک طرف دیگه واقعا بیشتر دوست داشتم فاز مافیایی و جنگی کتاب بولد تر باشه ولی نویسنده اصلا نتونسته بود‌ این حس رو برام ایجاد کنه که این یک کتاب مافیاییههه و تازه ژانرش دارک رومنسه که خب اصلا چیز دارکی جز اخلاق داغون کریل توش نبود. (واقعا کتابی که طرف معشوقشو خورشید من صدا میکنه دارک رومنسه؟)

پ.ن: این کتاب امریکاییه پس قطعا خودتون بهتر میدونید که نباید فکر کنید با یک کتاب مستهجن رو به رو‌ نیستید 👩🏻‍🦯.
      
29

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.