یادداشت محدثه سلمانی
5 روز پیش
در کتابخانه پیدایش می کنی، داستان کتابخانه یک انجمن فرهنگی محلی در توکیو، کتابدار عجیبش و مراجعینشه. هر فصل کتاب از زبون یکی از مراجعینه که به دلیلی گذرش به کتابخونه می افته. هرکدوم از این افراد شرایط خودشونو دارن؛ مادر یک بچه نوپا، پسر بیکار، حسابدار پر مشغله و...کتابدار به هرکدوم از این افراد یک کتاب پیشنهاد می ده. مای خواننده حوادث و افکار هرکدوم از مراجعین رو می خونیم. خیلی کتاب جذابی بود. قبل از این، فهرست کتاب رو هم خونده بودم و برخلاف اون، کتاب هایی که توی این کتاب اسمشون رو آورده بود رو اصلا نمی شناختم که احتمالا به خاطر فضای ژاپنی کتاب باشه. فضای کتاب هم کاملا برای من ناآشنا بود، احتمالا به خاطر همین آشنایی کمترم با فضای اجتماعی ژاپن باشه. با وجود این بی اندازه لذت بردم و با آدم های کتاب احساس نزدیکی کردم. یک نکته ای که توی کتاب توجهم رو جلب کرد بُلد بودن مسئله شغل برای تک تک شخصيت های کتاب بود. فکر می کنم این هم مربوط به فرهنگ ژاپن باشه. چرا؟ چرا یک کتاب باعث تغییر توی زندگی مراجعین کتابخانه می شد؟ نظر من اینه که به خاطر فضایی که کتاب به ما می ده تا فکر کنیم و مسائل مون رو جور دیگه ای ببینیم. برای من داستان خانم تاکیسانی از همه جالب تر بود.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.