یادداشت احسان
1404/1/5
این کتاب ترجمۀ 11 مقاله است. که شخصاً مقالات دوم و سوم برای من قابل توجه بود. در اینجا به ارائۀ گزارشی از این دو مقاله میپردازم. مقالۀ دوم از سورن کرکگور با عنوان «انفسی بودن حقیقت» و مقالۀ سوم نقد کرکگور از رابرت آدامز است. 1. کرکگور معتقد است دو رویکرد به دین میتوان داشت: آفاقی و انفسی. 2. رویکرد آفاقی: ایمان دینی را بر ادلّۀ تاریخی و فلسفی-کلامی استوار میکند. 3. رویکرد انفسی: ایمان دینی را بر شورمندی بی حدّ و حصر به متعلّق ایمان استوار میکند. 4. از نظر کرکگور ایمان واقعی با رویکرد انفسی به دست میآید نه ادلۀ آفاقی. 5. دلیل کرکگور برای آن که نمیتوان با رویکرد آفاقی به ایمان دست یافت: الف) دلیل تقریب و تخمین: اگر بخواهیم به امید ادلّۀ تاریخی و فلسفی-کلامی بمانیم همواره این ادلّه ظنّی اند و ما را به یقین نمیرسانند. ایمانی ایمان است که یقینی باشد با ظنّ به وجود خدا و حقانیت دین نمیتوان به معنای واقعی دینورزی کرد و برای ایمان فداکاری کرد. ب) دلیل تعویق: اگر به امید ادلّۀ تاریخی و فلسفی-کلامی بمانیم، همواره این امکان و احتمال را باید بدهیم که همان ادلّۀ غیریقینی رد و نقض شوند. با چنین احتمالی انسان نمیتواند با خدای خود ارتباط داشته باشد. چطور میتوان به او توکل کرد در حالیکه مطمئن نیستیم اصلاً وجود دارد یا نه؟ ج) دلیل شورمندی: ایمان دینی حقیقی شورمندانه است. ایمان شورمندانه مستلزم خطر کردن است. در رویکرد آفاقی انسان به دنبال خطر کردن نیست، بر عکس میخواهد به کمک ادلّه و قرائن تا جایی که میشود مطمئن شود که خطر نکند. در ایمان حقیقی انسان با شورمندی بیحد و حصر از احتمال خطا (هر چقدر بزرگ و قابل توجه) چشم پوشی میکند و اصطلاحاً به سوی یقین جهش میکند. اساساً از نظر کرکگور شورمندی بیحدّ و حصر نیازمند خطرکردن در مواردی است که کمترین احتمال موفقیت و بیشترین احتمال شکست و ضرر و هزینه وجود دارد. یعنی دلبستگی دینی را بر سایر دلبستگیها ترجیح دهد. 6. رابرت آدامز هر سه دلیل را نقد و بررسی میکند. الف) نقد دلیل تقریب و تخمین: اگر خطر چشم نپوشیدن از امکان خطا بیشتر از چشم پوشیدن باشد، فرد با تکیه بر رویکرد آفاقی و بدون شورمندی مد نظر کرکگور و با وجود امکان خطا، میتواند از خطا چشم پوشی کند و ایمان دینی داشته باشد به این معنا که ایمان و چشم پوشی از خطا را در همان رویکرد آفاقی معقول کند. ب) نقد دلیل تعویق: آدامز این دلیل را اینگونه نقد میکند که اولاً لزوماً اینطور نیست که همواره برای ادلۀ خود احتمال رد و نقض بدهیم. ثانیاً نظر کرکگور تالی فاسد اخلاقی دارد، مگر نه این است که ما همواره گشودگی برای اصلاح نظر خود و دست برداشتن از اندیشه های ناثواب را میستاییم و پافشاری بر شیوهها و اندیشههای غلط را نکوهش میکنیم؟ ج) نقد دلیل شورمندی: آدامز میگوید اولاً امکان چنین شورمندی ای که اساسش در خطرکردن در شرایطی است که احتمال موفقیت کمترین حالت ممکن است، محل تردید جدّی است. ثانیاً برای داشتن ایمان واقعی لزومی ندارد خطرکردن ها و فداکاریها در مورد حقانیت خود ایمان باشد بلکه میتواند از نوعی دیگر باشد. ثالثاً این آموزه که دلبستگی دینی با دلبستگیهای دیگر جمع نمیشود و در تعارض است و برای داشتن اولی باید بقیه را رها کرد، تالی فاسدهای وحشتناکی میتواند در پی داشته باشد. اتفاقاً در یک دینورزی درست باید بتوان در ذیل دلبستگی دینی تمام دلبستگیهای خوب را داشت که از جملۀ آنها دلبستگی به داشتن عقائد موجّه است. 7. یک نقد معرفتشناختی هم به ایمانگروی کرکگور وارد است و آن این است که پیشفرض کرکگور ارادی بودن باور است. یعنی اینکه انسان میتواند اراده کند که به چیزی باور (یقین) داشته باشد یا نداشته باشد. امّا به نظر میرسد اینطور نیست و باورهای ما تابع ادلّهای است که در اختیار داریم. با این حساب اساساً رویکرد انفسی ناممکن است. یعنی آن کسی هم که گمان میکند رویکرد انفسی دارد در واقع رویکرد آفاقی دارد، امّا به نحوی ناآگاهانه و به تبع ناموجّه. 8. در آخر نقد خودم به ایمانگروی کرکگور: اشکال اصلی ایمان مدنظر کرکگور این است که با کنار گذاشتن دلیل، ناخواسته دین را نه از آن جا که حق است بلکه از آن جا که مورد تمایل و تمنّای مؤمن است، میخواهد. «ایمان برای حقیقت» و «ایمان برای ایمان»، کدام یک ایمان واقعی است و چرا؟ به نظر من اگر قرار است ایمانی باشد آن باید برای حقیقت باشد ایمان به خاطر حقیقت ارزشمند است، زیرا ارزش خود را از حقیقت میگیرد، ولی ایمان برای ایمان بازگشتش به خود فرد است، مؤمن به چنین ایمانی به خودش ایمان دارد نه به دین، حتّی اگر به ظاهر شورمندانه دیندار باشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.