یادداشت Zahra Heidari

Zahra Heidari

Zahra Heidari

23 ساعت پیش

        این کتاب، کتاب من نبود. 
موضوعاتی مثل اینکه برداشت های ما در گذر زمان ممکنه اشتباه از آب در بیاد یا واقعیت با چیزی که ما فکر می کنیم می دونیم متفاوته رو در کتاب های دیگه به شکل بسیار ماهرانه تر خونده بودم.
شاید اگر اونا رو نخونده بودم از این خوشم می اومد.
پیام مثبتی که میشه ازش گرفت این بود که همه ی ما ممکنه یه جا هایی واقعیت رو به نفع خودمون تحریف کنیم یا تغییر بدیم.

داستان کتاب برای من سطحی بود، درسته به نظر میاد اینها مسائلی هست که آدم ها روزانه در دنیای واقعی باهاش سر و کار دارن اما برای من وارد رابطه شدن بدون اینکه بدونی چرا یا هدف چیه یا اینکه با مادر دوست دخترت بخوابی یا با دوست اکست وارد رابطه بشی همش سطحیه.
قصد قضاوت کردن این آدم ها رو ندارم و نظراتم صرفا برای زندگی شخصی خودم هست اما مشکل من با این داستان اینه که بخوای به همچین دراما هایی لباس فلسفی و عمیق بودن بپوشونی.

شخصیت ورونیکا هم از اول تا آخر روی اعصابم بود، انگار این زن حرف زدن بلد نبود همش می گفت تو هیچ وقت نفهمیدی و نخواهی فهمید.
از تونی خشمگین بود اما در مورد این خشمش هیچ حرفی نمی زد، یه جورایی یه پرخاشگر منفعل بود.

و در کل کتابی نیست که بخوام دوباره سراغش برم.

۱۴ مرداد ۴۰۴
      
331

22

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.