یادداشت پارمیدا

        یونسکو برای نشان دادن از بین رفتن ارتباط شفاهی و عدم برقراری ارتباط از ضدزبان و کلیشه استفاده می‌کند. جایگزینی دیالوگ با تک‌گویی و ضددیالوگ. شخصیت‌ها در دنیای خود محبوسند و هرکس برای خود سخن می‌گوید و به دیگران گوش نمی‌دهد. یونسکو برای نقد ابتذال از کلیشه استفاده می‌کند. گفتن جملاتی پیش‌پاافتاده و ساده به صورت غیرارادی و ترجیع‌بند مانند و بدون ارتباط منطقی.
یونسکو در یادداشت‌ها و ضدیادداشت‌ها می‌نویسد:
هر زبانی فرسایش پیدا می‌کند و خالی از معنا می‌شود و سعی در تجدید و احیا و یا به بیانی ساده‌تر، گسترش آن، وظیفه‌ی هر آفریننده‌ای است.

ما با یک اثر ابزورد روبه‌روییم. همینطور اثری که به شدت از  فاشیسم و نازیسم انتقاد می‌کند. کرگدن شدن با اشاره به یونیفورم سبز ارتش آهنین رومانی گواه این قضیه است.
‌«حاوی اسپویل»

برانژه با وجود شخصیت خاکستریش به انسانیت پایبند می‌ماند. 

 برعکس بقیه مردم برانژه وقتی کرگدن را می‌بیند متعجب نمی‌شود اما با ادامه داستان می‌بینیم که نمی‌تواند مسخ شدن انسان‌ها را بپذیرد.

تمام جماعت و حتی روشنفکران کرگدن می‌شوند. اما چرا؟ قدرت. قدرت در دست کرگدن‌هاست.
به گمانم یونسکو در این نمایشنامه می‌خواهد از دست رفتن هویت انسانی و پیوستن کورکورانه انسان‌ها به قدرت را نشان دهد. یونسکو کمال‌گرا نیست. برانژه یک شخصیت خاکستری است، کسی که رفتارش مدام نقد می‌شود اما ویژگی برتر او آن است که مسخ قدرت نمی‌شود.
      
30

8

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.