یادداشت ماهان خلیلی
1404/1/7
"اگر کافهها و روزنامهها نبودند سفر کار دشواری میشد. اما یک ورقه چایی به زبان خود ما، مکانی که شبها در آن با انسانهایی برخورد داشته باشیم به ما اجازه میدهد که هرجا هستیم حالت آشنای کسی را بازیابیم که در کشور خود داریم، و هنگامی که از آن دوریم چنین برایمان بیگانه است. زیرا ترس، بهایی است که باید برای سفر پرداخت. در واقع سفر صحنهآرایی درون مارا ویران میکند. دیگر نمیتوانیم نیرنگ بزنیم، از ساعات کار خود در اداره یا کارگاه صورتک برای خویش بسازیم(ساعاتی که با شدت بسیار مورد اعتراض ما و با اطمینان بسیار پشتیبان ما در برابر رنج تنهایی است)به همین سبب من همیشه دلم میخواهد داستانهایی بنویسم که قهرمانهایش بگویند:«اگر ساعات کار اداری نبود چه میکردیم؟» یا «همسرم درگذشته اما خوشبختانه یک نامه کوتاه دارم که فردا بنویسم» سفر این پناهگاه را از ما میگیرد. دور از کسان خویش، زبان خویش، جدا مانده از تکیه گاههای خویش، محروم از صورتکهای خویش" اولین کتاب 1404؛ "پشت و رو"اولین داستانهای کامو که در سن بیست و دو سالگیش نوشته شده شامل میشه. داستانهایی که هرکدوم، به نوعی در تمامشون، عشق به زیستن یافت میشه.عشق به زیستن؛ کلمه جالبیه. آیا واقعا ما این حس رو به زندگی خودمون داریم؟ این رو هم باید گفت که درسته که جزو اولین نوشتههای آلبر کامو هست، اما به هیچ عنوان برای خوندن اولین اثر از او مناسب نیست. خوندنش لذتبخش و برای من همراه عصیانی در وجودم بود تا شاید این عشق به زیستن رو بیشتر تجربه کنم. " آن زن درحال مردن اما هنوز زنده بود که دخترش جامه گور به او پوشانید. چنین مینماید که این کار تا اندامهای انسان خشک نشده آسانتر باشد. اما در ضمن جای شگفتی است که ما در میان آدمهایی چنین شتابزده زندگی میکنیم"
(0/1000)
ماهان خلیلی
1404/1/11
0