یادداشت Hannaneh Sadat Khatamian

Hannaneh Sadat Khatamian

Hannaneh Sadat Khatamian

20 ساعت پیش

        بعد از خواندن نیم دانگ پیونگ یانگ سری به کتاب های آقای میرزاخانی زدم. بیشتر از همه این کتاب  چشمم را گرفت ... شروع کردم  به خواندن و اصلا نفهمیدم کی تمام شد... مدام به خاورمیانه فکر می‌کردم و دشمنش و مرز هایی که بر آن کشیده شده.  
کتاب را که می‌خواندم آرزو کردم روزی در مسجد هرات نماز بخوانم و در کوچه و خیابان هایش قدم بزنم...دلم می‌گرفت از آن همه دوری...چرا در عین نزدیکی انقدر  دوری هستیم از هم؟ بین ما مرز هست و مرزبان، و بدون روادید نمی‌شود قانونی به کشور مجاور سفر کرد. ملیت ما یکی نیست و مذهبمان هم، اما ما فارسی زبانیم. هر کجای عالم که باشیم با کلمات و جملات به یکدیگر پیوند می‌خوریم و قلبمان به یکدیگر نزدیک می‌شود... 


      
5

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.