یادداشت علیرضا جاهداری

        کلیدر، بلندترین‌ترین رمان فارسی، اثر محمود دولت‌آبادی‌ست که در طی پانزده سال نوشته شد. این اثر، روایتی‌ست از سرگذشت گل‌محمد سردار و خاندان کلمیشی که در دشت‌های کلیدر نیشابور رخ می‌دهد. کلیدر را می‌شود از سه جهت بررسی کرد، که در هر سه، یک اثر بی‌بدیلی‌ست و در بین رمان‌نویسان فارسی کم‌نظیر است.

۱- کلیدر سه‌هزار و پانزده صفحه‌ست. این، قدرت داستان‌پردازی دولت‌آبادی‌ست که می‌تواند مخاطب را در این سه‌هزارصفحه به‌دنبال خود بکشد. سیر اتفاقات و وقایع، به‌گونه‌ای‌ست که مخاطب هیجان صفحه‌ی بعدی، فصل بعدی و کتاب بعدی را دارد. داستان اصلی کتاب، حول قهرمان داستان -گل‌محمد- می‌چرخد، اما جاذبه‌‌ی داستان‌های فرعی و موازی‌ای که شکل‌ می‌گیرد، به‌گونه‌ای‌ست که اگر چند فصل از آن‌‌ها خبری نباشد، می‌شود دل‌تنگ آن‌ها شد. داستان قدیر و برادرش عباس‌جان، بن‌دار و پسران‌ش و خواهرزاده‌اش نادعلی، ستار و رفیق همیشه‌ نگران‌ش، موسی و ... . این‌ داستان‌ها، نه‌‌تنها مخاطب را از داستان اصلی دور نمی‌کنند و به آن لطمه‌ای نمی‌زنند، بلکه با شخصیت‌پردازی‌ای که در خلال این‌ داستان‌ها شکل می‌گیرد، در خدمت داستان اصلی‌ست. شخصیت‌پردازی دولت‌آبادی، در جزئیات و شخصیت‌های فرعی و کم‌اهمیت خیره‌کننده‌ست. حتی از گدایی که دور میدان شهر چند خط بیش‌تر از نمی‌خوانیم هم نمی‌گذرد و توصیف آن به‌گونه‌ای‌ست که انگار چندین سال است هر روز او را می‌بینیم. کلیدر پایان‌بندی فوق‌العاده‌ای هم‌ دارد. در صدصفحه‌ی آخر جلد دهم، مترقی‌ترین حالت دولت‌آبادی را شاهد هستیم. چه از نظر ادبی، چه از نظر داستان‌پردازی.

۲- جنبه‌ی دیگری که می‌شود کلیدر را بررسی کرد، جنبه‌ی ادبی آن است. نثر قلم دولت‌آبادی روان و شیرین است. پر از جزئیات و توصیفاتی که می‌شود از آن‌ها لذت برد. تاکید دولت‌آبادی در توصیف جزئیات به‌گونه‌ای‌ست که من فکر می‌کنم اگر کسی بخواهد روزی سریالی از آن بسازد، چندان لازم نیست زحمت نوشتن فیلم‌نامه‌ی آن را بکشد؛ که خود کلیدر، یک‌ فیلم‌نامه‌ای با جزئیات تمام و کمال است. گاهی، بعضی از صحنه‌ها را به‌گونه‌ای توصیف می‌کند که می‌شود چشم‌ها را بست و شکل مصور این صحنه‌ها را با تمام جزئیات پشت پلک‌ها احساس کرد. دولت‌آبادی، دایره‌ی واژگان گسترده‌ای دارد و در کلیدر، بدون هیچ خستی، همه‌ی آن‌ها را به‌کار می‌گیرد‌. این، امضای دولت‌آبادی‌ست که برای توصیف‌کردن، به‌جای چندین ‌خط نوشتن، از جملات کوتاه و گاه کلمات و عبارات پشت سر هم استفاده می‌کند. 

۳- بعد سومی که کم‌تر به آن پرداخته شده، این است که دولت‌آبادی، یک روان‌شناس بالفطره‌ست. در کلیدر زیاد پیش می‌آید که پیچیدگی شخصیت‌ها، درک یک اتفاق را برای مخاطب سخت می‌کند. دولت‌آبادی مثل یک روان‌درمان‌گر شخصیت‌ را تحلیل می‌کند، پیچیدگی کلاف آن‌ها را باز و درک‌شان را برای مخاطب راحت‌تر می‌کند. حسن این اتفاق این است که شخصیت‌ها را برای مخاطب زنده می‌کند. تو گویی که دولت‌‌آبادی، از کودکی با همه‌ی شخصیت‌ها بزرگ شده و تمام زیر و بم روحیات آن‌ها را می‌شناسد. این جزئیات باعث می‌شود که کلیدر، بیش‌ از هر کتاب دیگری، در ذهن خواننده ماندگار شود.

      

1

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.