یادداشت ماهان خلیلی
1404/5/22

„ادبیات اگر نتواند اندیشه را منتقل کند، فقط سرگرمی است. و من نیامدهام سرگرم کنم.‟ «ژان پل سارتر» خیلی لذت بردم از خوندن کتاب. تجربه کردنش برای من بسیار خوشایند بود. کتاب تشکیل شده از روزنوشتهای آنتوان روکانتن، مردی تنها و عجیبه. فردی که در ابتدا اشیا به اون حالت تهوع میدن. تهوعی که آهستهآهسته نتیجه میگیره در خودش وجود داره. روکانتن به مسائل مختلفی فکر میکنه؛ زمان، آگاهی، وجود، اندیشه و... اما بسیاری از این مسائل انگاری کمی سطح مطرح خواهند شد. روکانتن، قبل از ترک بوویل، این نتیجه رو خواهد گرفت که برای معنا دادن به وجودی توجیه ناپذیر، باید دست به خلق ارزشهایی مشخص زد. کتاب روند جذابی نداره و وقایع وحدتی ندارن، و قرار نیست اثر سارتر برای بسیاری خوشایند و جذاب باشه. "تهوع، نخستین رمان نویسندهای است که میتوان از او همهچیز انتظار داشت. انعطافی تا این اندازه طبیعی برای حفظ تعادل در انتهای اندیشه آگاهانه همراه با روشنبینی و دقت نظری تا این مایه دردناک، نشان دهنده قریحههای بیپایانی است. اینها کافی است تا رمان تهوع را به عنوان نخستین ندای ذهنی شگفت و نیرومند، که با بیصبری چشم به راه کتابها و درسهای آیندهاش هستیم دوست بداریم." «آلبر کامو»
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.