یادداشت فاطیما اربابی
1403/12/4
کتاب از زبان خانومی(پروا) روایت میشد که در سن ١٦ سالگی مهاجرت کرده بود. الان تو جایی از زندگیش قرار داره که عزیزترین فرزندش برگشته ایران و همچنین شوهرش. و الان خودشه و خودش. بعضی جاها هی یهسری حرفها تکرار میشد. مخصوصا وقتی حرف از سحر میومد وسط. از این خوشم اومد که یک چهرهی جدیدی از حقیقت رابطهی بین یک زوج رو به نمایش گذاشته بود. بهنظرم میتونست چیزه بهتری دربیاد اما نشد.
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.