یادداشت homa
1402/8/12
4.2
129
راوی داستان خود جین هستش که داستان زندگی ملامت بار و عاشقانهش رو برامون روایت می کنه. جین دختر یتیمی هستش که به دست دایی و زنداییش سپرده شده..به خاطر بد رفتاریهای زنداییش، تصمیم میگیره به مدرسهی شبانه روزی بره و زندگی سختش رو اونجا ادامه بده.. بعد از هشتسال جین که معلم با تجربهای شده، مدرسه رو ترک میکنه و میره تا زندگی مستقلش رو شروع کنه.. آقای ادوارد راچستر، صاحب املاک و زمینهای بسیار، برای دختر خوندش، ادل، دنبال معلم سرخونه میگرده و جین استخدام میشه و..... ارباب خشن و بداخلاق چهلسالمون اسیر عشق آتشین و ابدی جین ایر هجدهساله میشه......بعد از مدتی که میگذره این دو تصمیم به ازدواج میگیرن و دقیقا در روز عروسی، داخل کلیسا، شخصی سر میرسه و راز بزرگ و قدیمی آقای راچستر فاش میشه و عروسی بهم میخوره.....بعد از اون جین با حالی خراب از تورنفیلد فرار میکنه....این وسط اتفاقات خیلی زیادی میافته...بعد از حدود یکسال اتفاقی میافته جین بر میگرده تا عاشقش، آقای راچستر رو ببینه ولی خیلی چیزها تغییر کرده........... (( می دونم زیادی اسپویل کردم ولی آخرش رو دیگه نمیگم🥲)) . پینوشت: جین ایر رمان عاشقانه و کلاسیکی از شارلوت برونته، از قشنگ ترین کلاسیک هایی بود که خوندم؛ غرور و تعصب، عقل و احساس، نورثنگر ابی با اینکه واقعا از خوندشون لذت بردم، به پای جین ایر عزیزم نمیرسن🥹.. عاشقانه ترین رمانی بود که تا حالا خوندممم.... آقای ادوارد فیرفاکس راچستر و جین ایر عزیزم هیچ وقت فراموشم نمیشن🩷💜🪷 ۱۴۰۲/۸/۱۱
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.