یادداشت میم مهرابی
1401/4/1
دلم گرفته از این روزها دلم تنگ است میان ما و رسیدن هزار فرسنگ است مرا گشایش چندین دریچه کافی نیست هزار عرصه برای پریدنم تنگ است اسیر خاکم و پرواز سرنوشتم بود فرو پریدن و در خاک بودنم ننگ است چگونه سر کند اینجا ترانه ی خود را دلی که با تپش عشق او هماهنگ است؟ هزار چشمه ی فریاد در دلم جوشید چگونه راه بجوید که رو به رو سنگ است مرا به زاویه باغ عشق مهمان کن در این هزاره فقط عشق، پاک و بی رنگ است
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.