یادداشت سید رمضان حسینی

                تو این جلد یه مقدار داستان از اون خشکی و یکنواحتی سه جلد قبلش در اومد و یه کم به تحرک اون سه جلد اول نزدیک‌تر شده‌بود.

خب. این هفت جلد هم تموم شد و گذشت. چیزی که به نظرم رسید اینه که ما نادر ابراهیمی و کارهاش رو به خاطر این که داستان نویس خوبیه و قصه‌های درستی داره تحسین نمی‌کنیم. بیشتر به خاطر همت فوق‌العادهٔ این مرد و این که آدمای درست و قابل توجهی رو بهمون نشون می‌ده کارهاش رو دوست داریم. شخصیت‌های آتش بدون دود مثل آدمای عادی رفتار نمی‌کنن و حرف نمی‌زنن ولی بالاخره می‌تونیم حتی از پس پردهٔ شاعرانگی آقا نادر یه چیزایی از خود واقعی این آدم‌ها بفهمیم. و دیدن این آدما برامون ارزشمندن. درسته بیش از حد در کمال نشونشون می‌ده (حتی در اوج اشتباهاتشون) ولی لااقل دیدن این کمال می‌تونه برای ما تلنگر باشه.
این هفت جلد، دست کم برای من، پر بود از تلنگرهای اساسی که بهشون نیاز داشتم و دارم. به نظرم همین برای این که بگم یه کتاب «خوب» بود کافیه.
        
(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.