یادداشت .‍‌ـرهگذر...

نا
        سرگذشت این مرد بی‌که بخواهم، ناگاه، احساسات مبهمی را از عمق جان به گونه‌هایم سرازیر می‌کرد
مردی که عاشق انسان بود. صادقانه جهاد کرد و نبوغ شگفت انگیزش کمترین حسن او بود.
مردی که با زبان حالش گفت: درد و رنج و اندوه تا کجا می‌توانند حقیر انسان شوند
مردی که غربتْ یگانه یار وفادارش بود(و ماند)

تا ابد گوشه‌ای از قلب کوچکم برای تو، با تمام وسعتت، خواهد ماند "غالیتی الحبیبة"...
      

2

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.