یادداشت hedgehog
7 روز پیش
گویا از آن دست کتابهاست که خیلیها در دوران نوجوانی خوندن ولی من اون موقعها اهل خواندن این نوع کتابها نبودم و اگر چند وقت پیش دوستم بهم معرفیش نمی کرد شاید هیچ وقت نمی خوندمش. برای من کتاب مثل یک فیلمنامه بود. نوشتار ساده و روان داره و آدم رو با خودش میکشونه که ببینی بعدش چی میشه. رفتارهای شخصیت اصلی داستان یاسمن که به خاطر رها شدن توسط پدر در کودکی دچار آسیب های روحی زیادی شده آزاردهنده و دردناک بود. [هیچ وقت کسی بهش نگفت بره پیش تراپیست. نمیدانم شاید اون موقعها مراجعه به تراپیست مثل الان نبوده! {از اواخر دهه ۹۰ صحبت میکنم :)) }همه اطرافیانش بهش میگن باید پدرش رو به خاطر کاری که در حق خانوادهش و یاسمن کرده ببخشه ، میگن هر چی باشه پدره و باید بهش احترام بذاره و ...( این مقدس سازی پدر و مادر و اینکه هر کاری بکنند در نهایت باید بخشیده بشن رو دوست ندارم.) البته یاسی هم در نهایت پدرش رو میبخشه و او را سخت در آغوش میگیره!... آخر داستان هم همه چیز به خوبی و خوشی تمام می شود. در نهایت از این کتاب انتظار نداشته باشید کتاب عمیق و بی نقصی باشه و چیزهای زیادی بهتون اضافه کنه. خیلی از کتابخوان ها اینجا یا در گودریدز احتمالا میگن که حیف وقت که بذاری برای خوندن این کتاب و ... شاید بشه به عنوان یک گلتیپلژر بهش نگاه کرد و در خفا از خوندش لذت برد :)
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.