یادداشت
1402/4/21
3.5
3
بچه که بودیم یه کتابی داشتیم که یه مرغ می خواست نون درست کنه، رفت و از دوستانش کمک خواست، ولی هیچ کدوم به کمکش نیامدن. اما وقتی نان درست شد و عطرش پیچید، دوستانش گفتن که ما هم هستیم! و مرغ اینجا با سخاوت کامل باهاشون روبه رو شد. این کتاب هم قصه مشابهی داره که مرغش این دخترک روی جلد و نانش یه قلعه قرمزه. دوستان مرغ هم برادران بزرگتر این دختر هستند. نقش مهم همراهی والدین، نقطه قابل توجه دیگر این داستان است که به خوبی به تصویر کشیده https://taaghche.com/book/88504
0
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.