یادداشت

خاطرات صددرصد واقعی یک سرخپوست پاره وقت
        سلام!
باید بگم که مغزم منفجر شده
من هیچ نظر شخصی ای درباره ی این کتاب نمیدم، باید اینجوری بگم که، به خودم اجازه ی نظر دادن درباره ی این کتاب رو نمیدم.
تنها چیزی که میگم اینکه این کتاب رو همه باید بخونند، همه!
این کتاب بیش از حد واقعی بود، پر از احساسات، پراز حرفهای قشنگ، پر از درد، پر از واقعیت ها، پر از تردید و تحقیر ها!

این کتاب درباره ی جامعه ی سرخپوستی ساکن آمریکاست، سرخپوست هایی که کشورشون ازشون گرفته شد و دیگه آدم حساب نشدند.
یه جمله ای توی کتاب ذهنم رو درگیر کرد:
خونه به دوش به آدم هایی میگن که دائم توی حرکت هستند، اینورواونر دنبال آب و غذاوچراگاه می‌گردن.سرخپوست های الان دیگه خونه به دوش نیستند  ولی تو خونه به دوش هستی. همیشه می‌دونستم تو می‌خوای از اینجا بری، می‌خوای مارو بذاری و بری دنیا رو بگردی. تو یکی از اون خونه به دوش های قدیمی سرخپوست هستی. تو می‌خوای دنبال غذا و چراگاه دنیارو زیرپا بذاریو این محشره.
اینجا بود که حس کردم ما ایرانی ها و سرخ‌پوست ها شباهت های زیادی داریم :)

دیگ پرحرفی نمی‌کنم چون این کتاب باید خونده ببشه، پس بخونید و لذت ببرید :) ❤
      
1

9

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.