یادداشت نرگس عمویی
1403/8/20
خب من این مجموعه رو خیلی بیشتر از "غمزیستی" دوست داشتم. با همون اولین شعرش، ترغیب شدم و انتظارم از این کتاب بالا رفت. خب اگر بخوام راجع به شعرهای با مضامین عاشقانهش بگم، باید بگم بیشترشون تلخن و احتمالا پشتش، تجربهی عاشقانهی تلخ و ناراحتکنندهی شاعر قرار داره. و واقعا به وضوح میشه احساسش کرد. اینکه احساس میکنی با خوندن شعرهاش چقدر داری این شاعر رو میشناسی و محیط سرد و دردناک بعضی شعرها رو راحت تصوّر میکنی، هنر قلم شاعر رو میرسونه. جدا از شعرهای عاشقانه، شعرهای دیگه تشبیههای واقعا قشنگی دارند و چقدر زیاد پیش اومد که اونقدر عاشق تشبیه یا جمله یا تکهی خاصی بشم که از کل شعر جداش کنم و برای خودم نگه دارم. مثلاً: . "[...کافیست تو را به نام بخوانم تا ببینی لکنت، عاشقانهترینِ لهجههاست و چگونه لرزش لبهای من دنیا را به حاشیه میبَرد." . "[...دوستت دارم و خواستن تو جنینیست در من که نه سقط میشود نه به دنیا میآید" . "[...شنیدهام آدمها پیش از آنکه بمیرند تمام خاطراتشان را دوره میکنند و مرگ چقدر باید منتظر بماند تا کار من تمام شود."
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.