یادداشت ایلیا

ایلیا

ایلیا

1402/7/9

برج های قدیمی
رگه‌های حج
        رگه‌های حجم (اسپاسمانتالیسم)، سوررآلیسم، کوبیسم و تک‌گویی‌های پریشان و جابه‌جایی‌ی راوی و نامعلوم‌بوده‌گی‌ی سخن‌گو، چیزهایی‌ست که همه، یک‌جا و یک جا، در کارِ فدایی‌نیا جمع شده است و هرکدام بیش‌تر پررنگ می‌شوند در جای خود، اَی که: به‌اقتضا. و هم‌چنین گفته‌اند که علیمراد فدایی‌نیا را از داستان‌نویسان تجربه‌گرای موج نو می‌توان نام برد. داستان اول  و داستان آخر - که این آخری، بر سربرگ‌ش نوشته: برای بیژن [الهی]- به ترتیب،دارای پی‌رنگ واضح‌تر و عدم ِ علایم نگارشی‌ست. البته این را هم نباید از قلم انداخت که ازهم‌گسسته نیست داستان‌ها- با این وجود که هر فرگرد (=بند، پاراگراف) از آن، گسستی با دیگری دارد-. می‌شود گفت کارِ علی‌مراد نوعی ضدداستان هم، هست. 
              اگر بخاهیم  نوعِ روایتِ جابه‌جا شونده‌ی نامشخص که نویسنده در بعضی داستان‌ها به‌کار می‌گیرد را دنبال می‌کنیم و ببینیم در آثار پسین و بعدتر چه اثری از خود می‌نمایاند بایست به‌سراغ "قرن‌ها بگذشت" و "۱۴" شمیم بهار برویم - که خدا هردو نویسنده را نگه داراد-. اما این نکته ناگفتنی نماند که شمیم بهار در همان داستان‌ها دهه‌ی ۴۰ اش نیز ، به این‌گونه راوی و این‌که فهم کِئی‌ی سخن‌گو را به خاننده بسپاریم توجه داشته‌ست اما جلوه‌ی پخته‌تر در همان‌جاست که گفتم.
         کوبیسم و چیدمانِ کلمات و اوج ِ این‌ها را می‌شود داخل دو داستان "هجوم هیاهو" و "پیشانی" دانست، دو داستانی که نمی‌توان به‌ساده‌گی از روی‌شان رد شد. آن‌قدر باید ماند و، وقتی بوی دود از مخ‌ات به مشام رسید ،گذر کنی و، بعدی ‌ها را بخانی.
      نقاشی‌ی فروشنده‌ها از نقاش مدرن و نسل اول بزرگ، احمد اسفندیاری، که بر جلد آمده، خود شاهکاری‌ست لایُدر‌ک و لا یوصف. خلاصه، بخانید کتاب را و بعدِ هر بخش، نگاهی یا نیم‌نگاهی به نقاشی‌ی بر جلد ِ کتاب بیاندازید.
        درنظرم، سوره‌ی کافرون که در ابتدای کتاب، نویسنده آورده است  جالب رسید با توجه به این‌ دقیقه، که فدایی‌نیا راهِ خودش را رفت و گذاشت که آینده‌گان قضاوت کنند. 
      
2

21

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.