یادداشت صبا

صبا

صبا

1403/6/29

خون خورده
        با خواندن این اثر از شیشه‌های رنگی آبی و سفید و سبز و زرد و قرمز به ماجراها و سرنوشت تلخ پسران کریم سوخته نگاه کردم. یکی از یکی غمگین تر. 
تصور کردن اتفاقات فصل سفید برای من خیلی سخت بود. 
اما در جنگِ تلخِ بی‌رحم هرچیزی ممکنه!
دلم برای کریم سوخته و زنش سوخت.
پسرانش چه سرنوشتی داشتند.
اولش خون بود. 
اره خون! 
خونی که جاری شد و سوخت و خشک شد. 
و اما آخرش آب بود.
آبی پاک، آبی که غسل می‌دهد جان داستان را و صورتم را خیس، خیسِ خیس...
- و بالاخره خون خورده که ذره ذره می‌خواندم اش تا کلماتش در ذهنم ثبت بشود. اواخر شهریور سال 1403، پایان یافت و اضافه شد به لیست کتاب های دوست داشتنی من.
پ.ن: می‌گفتند اثری دفاع مقدسی حساب میشه اما جدا از اشکالاتی که هنگام خواندن اذیتم کرد مثل پرش هایی که بین داستان ناگهانی اتفاق می‌افتاد یا توصیفات و پرداختن به شخصیت های دور از روند داستان؛ به نظرم ادبیاتش خیلی جا افتاده بود و کلیت کتاب را دوست داشتم، در نتیجه میتونم بگم خون خورده یک اثر ارزشمند تاریخی است. 
      
204

14

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.