یادداشت

کافه وصال: مدیریت متعارف بر پدیده های متعارف
        به نام خدا
۱
«تجربه، بهتر از علم است»
صرف نظر این‌که قطعیت این جمله را بپذیریم یا نه اما، انسان‌هایی که چیزی را - از رنج و مرگ و فقدان تا‌ فقر و ثروت و دیکتاتوری و آزادی و پوچی و کارآفرینی - با پوست و گوشت خود و با هبه کردن بخشی از عمر و جوانی و سلامت خود زیسته و تجربه کرده‌اند، حرف‌های گفتنی‌شان شنیدنی، آموختنی و بهتر است بگویم به جان‌نشستنی است. گویی هنگام استخدام کلمات برای فرونشاندن حرارت اندوه یا برانگیختن شعف پیروزی، به گذشته برمی‌گردند و با ما نه از مسیر عقل و دهان که از مسیر قلب‌ و زبان سخن می‌گویند.
تاریخ شفاهی یا سفرنامه‌ها یا حدیث نفس‌ها یا ثبت تجارب زیسته، همیشه و به همین دلایل، خواندنی و لازمند.
۲
انتشارات محترم دنیای اقتصاد یک بخش از هلدینگ یا بنگاه اقتصادی و نشری است که روزنامه هم دارد و تبلیغات هم و..درآمد خوبی دارند و نقش مهمی در گردش اطلاعات اقتصادی و کتاب‌های مهم و متعددی هم چاپ کرده‌اند.
۳
کتاب کافه وصال در حقیقت خاطرات یک مدیر اجرایی و مالی است که یک شرکت به نظر خصولتی را به دست می‌گیرد و با تکیه بر جوانی و همت و تیزهوشی خودش و اعتماد مدیران بالاتر، آن کارخانه و بنگاه را ارتقا می‌دهد. خواندن لحظه‌لحظه تلاش‌های وی برای گذراندن بنگاهش از ورطه ورشکستگی به سمت سوددهی، ترکیبی است از مفاهیم کتاب‌های زرد موفقیت، اصول درست بازاریابی، مشکلات اقتصاد ایران و...
شیرینی قلم نویسنده که همان مدیر قصه ماست و جزییات کارهایی که می‌کند آدم را در ته بستن کتاب مشتاق برعهده‌گرفتن کاری می‌کند.
و این چیز‌ کمی نیست.
۴
اگر فکر می‌کنید با کتابی خشک در زمینه اقتصاد روبه‌رویید باید بگویم خیر
اگر فکر می‌کنید کتاب گلواژه‌ها و دل‌نوشته‌های یک کافه‌بروست، باز هم اشتباه می‌کنید.
کتاب تجربه زیسته یک مدیر است که پا پس نمی‌کشد.
و این مهم است.
به چنین کتاب‌هایی بسیار نیازمندیم
و کاش در مدارس خوانده شوند.
      

6

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.