یادداشت

شهر دزدها
        وقتی می‌خوابیدیم، البته اگر می‌توانستیم بخوابیم، خواب غذاهایی را می‌دیدیم که هفت ماه قبل با بی‌خیالی می‌خوردیم. نان کره‌ای، توپ پورهٔ سیب‌زمینی، سوسیس، همه‌اش را بدون توجه و احترام می‌خوردیم، مزه‌مزه نکرده با بی‌توجهی قورت می‌دادیم و آخر سر کلی خرده نان و چربی دنبه توی بشقابمان جا می‌گذاشتیم.

واقعیتِ جنگ همینه، همیشه!  
کتاب بسیار خوبیه و دوستش داشتم👌

      

3

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.