یادداشت جادوگری به نام جود🪄

        واقعا نمیدونم چرا ولی یه چیزی توی اسکارت و آیوی بود که از همون اول گرفت دلمو
همه چی انقدر راحت و روانه که اصلا نمیفهمی چجوری صفحه ها رو یکی یکی بلعیدی
داستان یه حس مرموز قشنگی داره نه اون مدل ترسناک یه جور جذابش
از همون اول که آیوی بدون هیچ توضیحی میفرستن مدرسه اسکارت یه چیزی ته دلم میگفت یه خبراییه
هی دنبال سرنخ میگشتم هی شک میکردم به همه و هر بار یه چیز جدید معلوم میشد
کتاب خیلی دوست داشتنیه هم توی شخصیت پردازی هم توی فضاسازی هم توی حس تعلیقی که داره
فقط تنها چیزی که یکم اذیتم کرد این بود که آخرش خیلی سریع تموم شد
حس کردم تازه دارم کامل وارد فضای داستان میشم که یهو تموم شد
ولی خب چون جلدای دیگه ای هم هست معلومه که داستان هنوز کلی حرف واسه گفتن داره
و حالا که آیوی بالاخره خواهرشو پیدا کرده یه حس عجیبی تو دلمه
یه جور آرامش یه جور شوق برای ادامه ماجرا
      
76

11

(0/1000)

نظرات

تاکنون نظری ثبت نشده است.