یادداشت
1400/10/22
دین عامیانه از جمله حوزههایی است که صرفاً از خلال روششناسیهای جدید در علوم انسانی و اجتماعی میتوان به آن نزدیک شد؛ چه اینکه از این منظر هم دائماً از دست در میرود و به سمت دین رسمی حرکت میکند. این بدان معنی که دین عامیانه (و نه عامی، با توضیحی که در مقاله اول کتاب روش است) را صرفاً میتوان زیرچشمی نگاه کرد؛ به محض اینکه به عنوان یه مقوله محوری و مشروع به آن توجه کنیم از درون تهی شده و در کنار اشکال دینداری، باید با روشهای پیشین آن را فهم کرد. البته از نقطه نظری دیگر میتوان گفت که مادامی که دین رسمی وجود دارد، در کنار و حتی در بستر آن، دین عامیانه ظاهر میشود و هیچگاه خالی از مصداق نخواهد بود. ولی در کل، اینگونه به نظر میرسد که در تعریف دین عامیانه باید عنصر غیرمشروع همیشه مضمر باشد: دین عامیانه دین غیرمشروع است. کتاب مجموعه چند مقاله تحلیلی و توصیفی درباب دین عامیانه به طور کلی و در زمینه برخی ادیان خاص است. توضیحاتی که خصوصاً در ارتباط با اسلام در کتاب آمده وزنی ندارد و شاید به همین سیاق بتوان کل بخش توصیفی را همچون سایر کارهای مستشرقین برای صاحبان و قائلین به ادیان کممایه دانست. ولی بخش تحلیلی آن دقیق و عالمانه، هرچند بعضاً ثقیل است. ارجاعات کتاب به نوشتههای فلسفی خصوصاً کتاب را قابل فهم و پازل آن را کامل میکند. به هر ترتیب کتاب مدخل جدیدی پیشروی دینپژوهشی به طور کلی میگشاید و نمیتوان به صرف جامعهشناسانه و انسانشناسانه خواندن آن، از ارزش و تبعات فلسفی آن به آسانی عبور کرد.
2
(0/1000)
نظرات
تاکنون نظری ثبت نشده است.